تا تو هستی هیچ غمی نیست.......عاشقتم........
دلتنگی های منم اینجاست. لطفا حالا که زحمت کشیدی تا اینجا اومدی از آرشیومطالب قبل هم دیدن کن. ممنونت میشم. آهان راستی جون مادرت نظر یادت نره. بوووووووووس
باشی یا نباشی این شب سرمیشود!!! اما این شب کجا وآن شب کجا؟!!! کاش خداصبر میکرد..هنوزآماده نبودم ......... برای بزرگ شدن. هوای اینجا بدجور دونفرست، ولی یک نفر جایش خالیست...... به خوابهایم سرک میکشد...درحالی که درلحظه هایم حضورندارد... چه شهرساکتی......انگارکسی تو دنیا نیست. ویا من دنیای کسی نیستم؟؟؟!!!! دلتنگ که باشی ساده ترین حرفها اشکت را درمیاورد...........یادتوکه جای خود دارد. خیلی دلتنگ روزایی هستم که کناردریا بودیم و دریا رو نمی دیدیم. تو چه میفهمی؟؟؟!!!!حال و روز کسی راکه دیگرهیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند. بایدببرم صورتش رابشویم.ببرم درازبکشد. دلداری اش بدهم که فکرنکند..بگویم که زندگی میگذرد....غصه نخور......... باید خودم را ببرم بخوابد من خسته است........خسته..... باران نبار................نه چتر دارم نه یار. اعتراف تلخیست.....من بجای خالی اش بیشتراز خودش عادت کردم. درد داردوقتی میرود همه میگویند دوست نداشت و تونمیتوانی به همه ثابت کنی که هرشب با عاشقانه هایش خوابت میکرد. بدترین درد مردن نیست......... دل بستن به کسیه که کنارت نیست... ب سلامتی دلم که برای کسی تنگ شده که حتی روحش هم از این دلتنگیم خبر نداره!!!!! بدباختن یعنی: یه عمرتلاش کنی شاه بشی بعدبفهمی بی بی دلت عاشق سربازه گاهی دلم تنگ تو میشود.ب تمام دلایلی ک نیستی.وبه اجبار آروم میگیرم...... چه اجبار تلخی دلم برای بودن هایت هم تنگ میشود. نبودن هایت که جای خود دارد. تلخ ترین قصه دنیاست، صبح تاشب بخندی اما شب تا صبح تنهایی سیگار بکشی. سر درد،دلپیچه،حالت تهوع،کسی چه میداند شاید باردارم.......ازغصه هایی که هرشب بامن نزدیکی میکند. درست است که آذراست اما من بهمن میکشم و قلبم تیر........ اگه کسی روخیلی دوست داری امتحانش نکن که ببینی اون چقدر دوست داره!اول خودتو امتحان کن ببین تحملشو داری بفهمی دوست نداره؟؟؟؟ رفتن،آمدن،رفتن،آمدن.......................... دریا هم نمیفهمد چه میخواهد!!!!!! خوشا به حال کلاغان که از زمین دورند حتی به ارتفاع یک درخت. بهانه گیر،زبان نفهم....دلم را میگویم........... آخرازکجابرایش بیاورم تو را؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!! خیلی وقت است دستهایم رابا لیوان چایی گرم میکنم.این اوج تنهاییست. دلم پراز زخم هایی ست که قراراست وقتی بزرگ شدم فراموششان کنم. اگه گفتی چگونه میشودمرده ای را زنده کرد؟؟ فرض کن من مرده ام .....حالا بخند دلم یه رمان میخواد اولش من وتو باشیم آخرش ما........................ گاهی چقدردلم هوس شیطنت میکندازهمان شیطنت هایی که حرف توپشت بندآن باشد که بگویی:مگه دستم بهت نرسه. آرزوی من ماندن است...اما...خدایااگرآرزوی اورفتن من است....آرزوی اورابرآورده کن..... من جز آرزوی او آرزویی ندارم.....
Power By:
LoxBlog.Com |